اولویت مدیران برای استخدام، مهارت یا رابطه؟
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
مترجم: محمد نجفآبادي فراهاني
موردکاوی: لئو مدیر تیم کوچکی است و باید معاونی را برای پروژهای انتخاب کند. رقابت، میان دو نفر از اعضای تیم است که هر دوی آنها برای ثابت کردن تواناییهای خود به این کار نیاز دارند.
یکی از این دو نفر تواناییهای بیشتری برای انجام پروژه دارد. اما لئو ترجیح میدهد با نفر دیگر کار کند، زیرا با او بهتر کنار میآید. لئو چه تصمیمی باید اخذ کند؟ در ادامه نظر سه کارشناس در این رابطه را میخوانیم:
دکتر ریموند مادن، استاد میهمان رشته مدیریت در مدرسه کسب و کار ESCP Europe:
لئو با چالشی روبهرو است که بسياری از مدیران نیز با آن مواجه میشوند، بهخصوص در سازمانهایی که از ساختارهای ماتریسی استفاده میکنند. مدیران با چالشها و مشکلاتی مانند بودجه و ضربالاجلها مواجه میشوند، اما چالش برانگیزترین بخش مدیریت؛ مدیریت افراد است.
نمی دانیم چرا لئو یکی از گزینهها را بر دیگری ترجیح میدهد، اما احتمالا رابطهای عاطفی باید میان وی و شخص برگزیده وجود داشته باشد. احتمالا لئو با این فرد احساس راحتی بیشتری ميکند، زیرا آنها شباهتهای عاطفی بیشتری با هم داشته، تجارب یکسانی دارند یا آنکه قبلا در پروژهای موفق با هم کار کردهاند.
لئو باید احتمالا رابطه اجتماعی بهتری با شخص برگزیده داشته باشد، چرا که این امر باعث وفاداری و جلب اطمینان بیشتری میشود. در مقابل کاندیدای دیگر، فقط مهارت بیشتری نسبت به فرد مورد علاقه لئو دارد. پس کار تمام است. چرا لئو نباید کسی را انتخاب کند که با او راحتتر است؟
مدیران این اختیار را دارند تا کار را به دست کسی که تمایل دارند، بسپارند. به هر حال، ما حدود هشت ساعت در روز کار میکنیم و میخواهیم این زمان را تا حد ممکن لذت بخش کنیم. این روزها دوستیها بیشتر از تجربه یک کسب و کار به طول میانجامند و اگر پروژه، شخصا برای موفقیت لئو اهمیت داشته باشد، پس او به حمایت اخلاقی معاون خود نیاز دارد.
همچنین گزینه جایگزین میتواند برای لئو ریسک زیادی داشته باشد، زیرا ممکن است لئو به عنوان یک مدیر از نقاط ضعف خود آگاهي کاملي نداشته باشد.
در زمان استخدام، معمولا مدیران فردي که شباهتهای رفتاری بیشتری به آنها دارد را به افرادی که متفاوت بوده یا باهوشتر هستند،ترجيح ميدهند. سوالی که در مورد لئو مطرح میشود این است که آیا او مدیر لایقی برای انتخاب گزینه مناسب است یا اینکه برای رسیدن به مدیریتی کارآمد هنوز راه زیادی در پی دارد؟ مدیران گاهی وسوسه میشوند تصمیمی بگیرند که همراه با ریسک نباشد. اگر لئو پتانسیل بالایی برای مدیریت داشته باشد باید احساسات خود را کنار بگذارد و بهترین گزینه را انتخاب کند.
افراد بزرگ معمولا زمانی که در موقعیت دشوار و نامشخصی هستند چیزی یاد میگیرند و انتخاب فردي «کمتر دوستداشتنی» اما شایستهتر فرصت مناسبي برای لئو است تا خود را به عنوان یک رهبر به چالش بکشد. زمانی که او با فردی که احساس راحتی کمتری میکند کار کند، مهارتهای رهبری بیشتری را فرا خواهد گرفت.
به عنوان یک مدیر، لئو باید فردی منصف و هدفمند به نظر آید و گرنه تیمش احساس میکنند او هر کاری دوست دارد انجام میدهد و به دنبال رابطهبازي است. این نوع رفتار ضریب اطمینان میان گروه را کاهش میدهد. ساختن محیط اعتماد یکی از با ارزشترین کارهايي است که یک مدیر میتواند انجام دهد.
ماری روز لاینز، مشاور کلیدی شرکت Right Management:
مدیریت یعنی اتخاذ تصمیمهای مناسب برای سازمان. کارمندان تازه وارد بسیار علاقه دارند تا خود را ثابت کنند و مدیران و رهبران سازمانها باید شرایطی را فراهم کنند که امکان چنین محیطی وجود داشته باشد. زمانی را به یاد بیاورید که هنوز به اندازه کافی اعتماد به نفس پیدا نکرده بودید و مدیرتان که به شما ایمان داشت پروژهای را در اختیار شما قرار داد. تشویق کارمندان انگیزه بسیاری ایجاد میکند و درگیر کردن کارمندان در پروژه ها، نقش کلیدی مدیر یک تیم به حساب ميآيد.
همه دوست دارند برای کاری که انجام میدهند مورد تشویق و تحسین قرار گیرند. مدیران در هنگام تشکیل گروه خود، باید بتوانند تصمیمهای درستی اتخاذ کنند و توانایی هدایت و تقویت همکاران خود را داشته تا پتانسیل واقعی آنها را به کار گیرند. انجام این کار باعث ایجاد فضای وفاداری و اطمینان شده و عملکرد کلی تیم را بهبود میبخشد. تحقیقات نشان میدهند تیمهایي که کارکرد بالایی دارند معمولا از مجموعهای افراد با خلق و خو و شخصيتهاي مختلف تشکيل شدهاند. لئو باید به اين نکته دقت کند که موثرترین نتیجه از ترکیب استعدادهای افراد گروه به دست میآید.
از آنجا که اين پروژه مهم است و لئو درباره آن قطعا نگرانيهايي دارد، قابل درک است که او بخواهد با فردي کار کند که بهتر با وي کنار ميآيد. با اين وجود، اين تصميم موفقيت را تضمين نميکند و لئو را به عنوان يک مدير موفق به تيم خود نشان نميدهد.
به لئو توصيه ميشود درباره مهارتهاي مورد نياز کار کمي فکر کند. در نظر بگيرد که کدام يک از دو کانديداي پروژه، با مهارتهاي مورد نياز جور در ميآيند. اين پروژه چه پيشرفتهايي را در پي خواهد داشت و کدام شخص به آن نيازمندتر است. او بايد اين نکته را نيز در نظر بگيرد که چرا با يکي از اعضاي تيم کمتر کنار ميآيد. آيا تنها به اين دليل که خيلي به هم نزديک نبودهاند يا اينکه ميان آنها تنشهايي وجود دارد که نياز به رفع آن است؟
به عنوان يک رهبر، لئو بايد هدفمند و منصف باشد وگرنه تيم او احساس ميکنند که او پارتیبازي ميکند. اين نوع رفتار اعتماد واطمينان ميان گروه را کاهش ميدهد. ايجاد محيط اطمينان و اعتماد يکي از با ارزشترين کارهايي است که يک مدير ميتواند انجام دهد.
مديران برتر همچنين زمانهايي را که ميتواند به پيشرفت شخصي کمک کنند، از دست نميدهند. تعيين اننتظارات مشخص از نتيجه پروژه و چگونگي کار تيمي، به لئو بهترين فرصت را ميدهد تا رابطه مستحکمي با عضوي از تيم بسازد که مهارت بيشتري دارد. او همچنين بايد فيدبک داده و از کارمند خود گزارش مستقيم بخواهد. اين کار کمي چالشبرانگيز است، اما چه کسي گفته که ايجاد رابطه کار آساني است؟
شايد لئو وسوسه شود فردي را انتخاب کند که با او بهتر کنار ميآيد. اما در بلند مدت اين تصميم ميتواند موفقيت پروژه را به خطر بياندازد و همچنين شخصيت لئو به عنوان يک رهبر را زير سوال ببرد. بهتر است لئو با يک همکار مورد اعتماد يا فردی در منابع انساني مشورت کند تا با کمک او بتواند بهترين تصميم را اتخاذ کند.
هر تصميمي که لئو بگيرد، بايد بتواند آن را به خوبي و صادقانه توضيح دهد و تضمين کند که حواسش به عضو ديگر تيم است تا اگر فرصتي مناسب پيش آمد به او پیشنهاد بدهد. در اين صورت تمام اعضاي تيم ميدانند که لئو به نيازهاي پيشرفت و ارتقاي تکتک اعضاي تيم اهميت ميدهد.
استفن آرچر، مدیر شرکت Spring Partnerships:
تیم لئو کوچک است، بنابراین یک اشتباه کوچک پیامدهای نامناسبي به همراه خواهد داشت. همه متوجه میشوند که فرد لایق کنار گذاشته شده است. وقتی که فشار وجود دارد، افراد از مدیر خود انتظار تصمیمی اصولي و منطقی دارند.
کارمندان فکر میکنند که چرا وقتي افراد گروه ناديده گرفته ميشوند يا اينکه وقتي که رابطه بر ضابطه ترجيح داده ميشود، بايد براي پيشرفت و ترقي تلاش کنند؟
لئو بايد مسير سختتر را انتخاب کند و بايد با فردي که کمتر مورد علاقه اوست کار کند. اين امر فرصتي است براي فراموش کردن روابط قويتر و نشانه گرفتن صحيح مشکل.
لئو بايد به گزينه مورد علاقه خود صادقانه توضيح دهد که کسبوکار به مهارت و تجربه مناسب نياز دارد و اينکه در صورت ايجاد فرصتي جديد، اين شخص ميتواند شانس خود را آزمايش کند.
در عين حال، تمام افراد گروه بايد تشويق شوند تا از پروژه موردنظر، روند انجام و نتايج آن چيزي بياموزند. اين يک نمونه کلاسيک از اين امر است که چگونه يک مدير لايق میتواند مشکلي را به فرصتي تبديل کند. لئو ميتواند از اين موقعيت استفاده کند تا سطح کلي تيم را يک مرتبه بهبود دهد. براي انجام اين کار، او به شهامت و يکپارچگي تيمي نياز دارد تا کار صحيح را انجام نه کار آسان را.