شما اینجا هستید: صفحه اصلی اقتصاد داخلیبا یارانه ثروتمندان چه‌کنیم؟

با یارانه ثروتمندان چه‌کنیم؟

با یارانه ثروتمندان چه‌کنیم؟

محمدرضا فرهادی‌پور

پیشنهاد نگارنده این است که درآمد ناشی از حذف یارانه های ثروتمندان صرف ساخت فضاهای عمومی مشترک برای هر دو گروه فقیر و ثروتمند شود.

یکی از اهداف سیاست هدفمندسازی یارانه ها کاهش شکاف میان ثروتمند و فقیر بود و ایدۀ مبنایی آن این است که مطلوبیت فقرا در نتیجه هدفمندسازی یارانه ها به مراتب بیش از کاهش مطلوبیت ثروتمندان افزایش می یابد. این ایده را شاید بتوان ایدۀ رابین هودی توزیع عادلانۀ درآمد نامید. برای مثال اگر 1 میلیارد تومان از ثروتمندی مثل علی دایی بگیریم و میان 100 فقیر توزیع کنیم شادی و مطلوبیت دایی در مقایسه با افزایش مطلوبیت آن 100 فقیر خیلی کمتر کاهش می یابد.

حالا چه برسد به اینکه یارانۀ چند میلیون ثروتمند را از آنها بگیریم و صرف طرح های عمرانی مشخصی برای فقرا بکنیم. این امر به نوعی گرفتن مالیات از ثروتمندان و دادن آن به فقراست. اما اگر مستقیماً پول را به فقرا بدهیم تا هرجور که می خواهند آن را خرج کنند، اقناع ثروتمندان برای مقبولیت این سیاست بسیار دشوار است. اما اگر به آنها گفته شود که این مالیات حاصل از پول یارانه صرف طرح های عمرانی و زیربنایی می شود شاید ثروتمندان به شکلی بهتر با حذف یارانه های شان کنار بیایند.

البته این امر مستلزم این است که ثروتمندان جامعه به نهادهای ذیربط دولتی مسئول انتقال وجوه یارانه ای به طرح های زیرساختی عمومی برای فقرا اعتماد داشته باشند. درواقع، طرحی که خودش با هدف بهبود «سرمایه اجتماعی» پیشنهاد شده، مستلزم وجود سرمایه اجتماعی به مراتب مهمتری به نام اعتماد به دولت و بخش عمومی است. ثروتمندان خیرخواه جامعۀ ایران همیشه در مسیر کمک های انسان دوستانه به فقرا شخصاً گام های مهمی برداشته اند، اما به صورت شخصی و تحت نظارت خودشان و نه تحت نظارت دولت. اما در حذف یارانه و انتقال آن به فقرا، ثروتمندان مستقیما دخالت ندارند و آن را به یک نهاد دولتی واگذار می کنند. به راستی کدام نهاد دولتی می تواند این اعتماد را ایجاد کند؟ پاسخ به این پرسش دشوار است.

به نظر نویسنده صرف پول یارانه ثروتمندان برای ساخت اماکنی جهت رفاه اقتصادی و اجتماعی ثروتمندان چندان هم گزینه مطلوبی نیست. اما دلیل اش: شکاف میان ثروتمند و فقیر در جامعۀ ایران هر روز بیشتر می شود و شرایط تورمی چند سال اخیر مرتبا به آن دامن زده است. این شکاف در قالب مواردی از این دست خود را نشان داده و هر روز هم پررنگ تر می شود: ثروتمندان فقط به مدارس خصوصی مختص خودشان می روند و دیگر کاری با مدارس دولتی یا عمومی ندارند، بیمارستان های خصوصی جایگزین تمام وکمال بیمارستان های دولتی شده و ثروتمندان اصلا کاری با آنها ندارند، داشتن دو یا سه ماشین سبب بی توجهی شدید ثروتمندان به حمل و نقل عمومی و کیفیت آن شده است. افزایش شکاف درآمدی در شهرهای کشور سبب خروج ثروتمندان از کاربری خدمات عمومی شده است و همین امر آنها را نسبت به کیفیت و نحوة ارائه این خدمات بی توجه ساخته است.

درواقع، وقتی ثروتمندان یا طبقة فرادست کاری به کار خدمات عمومی و دولتی نداشته باشند، توان اعتراض مردمی به خاطر اُفت کیفیت خدمات عمومی دولتی به شدت کاهش می یابد چرا که معمولاً فقرا توان اعتراض به مراتب پایینی دارند. البته، این شکافِ ناشی از توزیع نابرابر درآمد، دردسری دیگر هم دارد و آن اینکه یادگیری عمومی را کم می کند. برای مثال، مدارس عمومی جایی بوده برای یادگیری فضایل اجتماعی که حالا دیگر نقش آنها در ادای این امر خیلی کم رنگ شده است. به عبارتی مدارس عمومی که محل برخورد طبقات اجتماعی مختلف بود رنگ خود را باخته است. همین اتفاق درخصوص حوزه های حمل و نقل و بهداشت و درمان نیز افتاده است.

پیشنهاد نگارنده این است که درآمد ناشی از حذف یارانه های ثروتمندان صرف ساخت فضاهای عمومی مشترک برای هر دو گروه فقیر و ثروتمند شود. مدارسی عمومی که هم ثروتمندان بتوانند از آنها استفاده کنند و هم فقرا. بیمارستان هایی که ضمن اینکه خدمات سلامت و بهداشت مناسبی ارائه می دهند جایی باشند برای مراجعة هر دو گروه فقیر و ثروتمند. صرف این یارانه برای زیرساخت های عمومی که هر دو گروه مد نظر آنها بهره مند باشند. البته باز هم اعتمادسازی از جانب دولت شرط اساسی برای انجام این کار است.

منبع:www.eghtesadonline.com