شما اینجا هستید: صفحه اصلی طبقه بندی نشدهفقرا در نقش كارآفرينان اجتماعي

فقرا در نقش كارآفرينان اجتماعي

فقرا در نقش كارآفرينان اجتماعي

 تلاش برای افزایش بهره‌وری سازمان‌های غیردولتی

ترجمه و تنظیم: مهدی صمیمی*، مینا طاهری**

قسمت پنجم و پاياني

در بسیاری از موارد، خود فقرا ایده‌های خلاقانه‌ای را برای نجات خود از فقر اجرا می‌کنند. با این وجود، بسیار به ندرت پیش می‌آید که این اشخاص یا ایده‌های آنها به شهرت برسند.

این موضوع به علت فقدان استعدادهای کارآفرینی در میان مردم فقیر نیست، بلکه به این علت است که مفهوم کارآفرینی اجتماعی به شکل تخصصی آن، تنها توسط دانش‌آموختگان مدیریت MBA، بانک‌های سرمایه‌گذاری و گروه‌های خاصی که آموزش‌های تخصصی رسمی دیده‌اند، مورد توجه قرار می‌‌گیرد؛ در حالی که چنین مفهومی برای مردم فقیر و محروم، شناخته‌شده نیست. با این وجود، به نظر می‌رسد که هم‌اکنون زمان آن فرا رسیده که مردم فقیر به عنوان تمرین‌کنندگان کارآفرینی اجتماعی شناخته شده و تمامی منابع ضروری و حمایت‌های لازم برایشان فراهم شود. این مردم محروم دیگر تنها با مشتری بنگاه‌های اجتماعی و سازمان‌های غیردولتی بودن، راضی نمی‌شوند، بلکه می‌خواهند فعالانه در بهبود زندگی خود به ایفای نقش بپردازند.

کارآفرینی اجتماعی:

تاکتیکی برای بقای مردم فقیر

به گفته «الکسیس گورا گومژ» (Alexis Guerra Gomez): «بسیاری از کارآفرینان اجتماعی واقعی را، می‌توان در میان خود فقرا پیدا کرد. آنان هیچ گاه به دنبال شکوه و جلال و شهرت خودشان نیستند، برای هدفشان آنچنان می‌جنگند که گویی ادامه زندگی‌شان به آن وابسته است، هدف آنها از ارائه ایده‌های مبتکرانه و کارآفرینانه، این نیست که به چشم آیند. هرگز آنها را در مسوولیت‌های سیاسی، انجمن‌ها و سمینارها نمی‌بینیم. آنها کتاب‌های کارآفرینی اجتماعی را مطالعه نمی‌کنند. آنها فقط و فقط به این علت کارآفرین اجتماعی هستند که به کارآفرین اجتماعی بودن، نیاز دارند!»

برای بسیاری از مردم فقیر، کارآفرینی اجتماعی شغلی است که مجبورند به آن بپردازند و این به آن معناست که به اختیار خود، چنین رویه‌ای را انتخاب نکرده‌اند. بسیاری از مردم فقیر روستایی در تلاش برای رفع مایحتاج زندگی، به کارآفرینان اجتماعی خلاقی تبدیل شده‌اند، بدون آنکه در دانشگاه‌های غربی تحصیل کرده باشند. این افراد تقریبا هیچ‌گاه به چهره‌های شناخته‌شده‌ای در زمینه کارآفرینی اجتماعی تبدیل نمی‌شوند؛ چرا که فعالانه در روابط اجتماعی شرکت نمی‌کنند، به امکاناتی نظیر اینترنت دسترسی ندارند، و به علاوه از مهارت‌های زبانی لازم نیز برای بیان عقاید خویش محروم هستند. بنگاه‌های اجتماعی و ایده‌های خلاقانه ارائه‌شده از سوی این افراد، عموما به اندازه کافی بزرگ و موثر نیست تا بتوانند یک تغییر پارادایم (پارادایم الگويي است كه در يك نظام يا حوزه به طور فراگير پذيرفته شده و مورد توافق است) را به عنوان نتیجه کارآفرینی اجتماعی رقم زند. با این وجود، بسیاری از این ایده‌های خلاقانه ارائه‌شده از سوی فقرا، تاثیر قابل توجهی روی اطرافیان و به خصوص اطرافیان آنها دارند.

برخلاف آنچه که اکثر مردم تصور می‌کنند، بیشتر افراد فقیر تمایلی به ادامه زندگی از راه اعانه و کمک ندارند، بلکه می‌خواهند راه و روش پایداری برای تامین مخارج زندگی‌شان داشته باشند. این افراد، اگر منابع و ابزار مورد نیاز در اختیارشان قرار گیرد، می‌توانند کارآفرینان اجتماعی موفقی نیز باشند. به عبارت دیگر، بسیاری از این افراد، زمانی که بتوانند درآمد ثابتی برای تامین امنیت مالی خود و خانواده‌شان داشته باشند، تمایل دارند از منابع موجود و مهارت‌های خود به منظور توانمندسازی گروه دیگری از فقرا استفاده کنند. به گفته بنگاه غیر انتفاعی Kickstartکه با فقر مبارزه مي‌کند:«مالکیت خصوصی کلید توسعه اقتصادی پایدار است.»

 

تک تک اعضای جامعه، به عنوان کارآفرینان اجتماعی

تصور رایج این است که بنگاه‌های اجتماعی توسط غریبه‌هایی که یک مشکل اجتماعی را مشاهده کرده‌اند و تصمیم گرفته‌اند برای حل آن کاری انجام دهند، ایجاد مي‌شود. به هر حال این یک واقعیت غیرقابل انکار است که مردم محلی نمی‌توانند تنها به غریبه‌ها متکی باشند، بلکه به جای آن، در بسیاری از موارد می‌کوشند تا در پاسخ به مشکلات اجتماعی، برای توسعه برنامه‌های کارآفرینانه و خلاقانه دست به کار شوند. به علاوه این افراد از تجربه و دانش مرتبط با نیازهای فوری محیط مجاورشان برخوردارند و همین مساله در بسیاری از موارد رمز موفقیت آنان می‌شود.

در صورت تحت کنترل درآوردن استعدادهای کارآفرینانه مردم مناطق فقیرنشین برای توسعه بنگاه‌های اجتماعی، با همکاری کارآفرینان اجتماعی حرفه‌ای از کشورهای توسعه یافته که کمک‌ها و دیگر منابع را فراهم می‌کنند، می‌توان هم‌افزایی قدرتمند و کارآمدی را ایجاد كرد. برای مثال پروژه «اتحاد برای بینایی» (Unite For Sight) به اینچنین هم‌افزایی برای موفقیتش وابسته است.

مدیران این پروژه در زمینه استعدادهای رهبران محلی که اراده و مهارت مورد نیاز برای ایجاد کسب و کار اجتماعی براي کمک به مراقبت از چشم فقیرترین قشر جامعه را دارند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای مثال یکی از شرکای این پروژه، یک چشم‌پزشک غنایی‌الاصل به نام دکتر «توماس با» است که یک کلینیک بینایی برای ارائه خدمات مراقبت از چشم به روستاییان فقیر تاسیس کرده است. همچنین یکی دیگر از برنامه‌های مورد حمایت در پروژه «اتحاد برای بینایی»، بخشی از یک بیمارستان چشم‌پزشکی در هند است که توسط «سارانگ سامال» براي فراهم کردن خدمات چشم پزشکی با هزینه و کیفیت مناسب برای فقرا تاسیس شده است.

«کاروس‌هایس» (Karrus Hayes)، پناهنده لیبیایی و موسس یک سازمان غیردولتی با نام “Vision Awake; Africa For Development” ، مثال دیگری از یک کارآفرین اجتماعی محلی است. در طول جنگ داخلی لیبی بین سال‌های 1989 تا 1997 آشفتگی غیر قابل تصوری در این کشور برپا بود. هزاران لیبیایی برای نجات جانشان در کمپ‌های پناهندگی کشورهای همسایه زندگی می‌کردند. اما شرایط زندگی در این کمپ‌ها اغلب تاسف بار بود و ساکنان آنها از بهداشت ضعیف، زمین‌های آلوده و آب مسموم و ناسالم رنج می‌بردند. کاروس‌هایس که خودش زمانی در چنین کمپی در غنا زندگی می‌کرد، متوجه شد وضعیت حاکم بر این کمپ‌ها یکی از عواملی‌ است که باعث می‌شود بسیاری از بچه‌ها نتوانند به مدرسه بروند. در نتیجه او مصمم شد مدرسه‌ای مجانی برای کودکان مقیم این کمپ‌ها تاسیس کند. او هیچ پولی نداشت، ولی دارای روحیه کارآفرینانه بود. با گرفتن یک وام کوچک و دریافت مقداری کمک بلاعوض از یک کلیسا، وی توانست مدرسه‌ای مجانی برای کودکان نیازمند تاسیس کند. ایده او ظرف مدت کوتاهی با استقبال قابل توجهی روبه‌رو شد و توانست با جلب مشارکت سرمایه‌گذاران مختلف، به تدریج پروژه خود را توسعه دهد. امروزه موسسه او حتی بورسیه‌هایی برای تحصیل در دانشکده‌های جامعه‌شناسی هم پرداخت می‌کند.

 

لزوم حمایت از استعدادهای کارآفرینانه محلی

تعریف مردم بر اساس شرایط آنها، و نه براساس توانایی‌های‌شان، کنشی غیر انسانی است. مردم فقیر به شدت سخت‌کوش هستند و بسیاری از آنها روحیه کارآفرینی دارند. آنها نه نیازمند نجات‌داده‌شدن هستند و نه علاقه‌ای به دریافت کمک‌های بلاعوض دارند. آنها تنها به فرصت‌هایی نیاز دارند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا كنند و زندگی بهتری برای خانواده خود فراهم نمايند.

واضح است که استعداد کارآفرینان محلی باید پرورش و توسعه یابد. برای این منظور، حوزه کارآفرینی اجتماعی باید به استعدادهای کارآفرینی اجتماعی در ميان فقرا، به طور ویژه‌ای توجه کند؛ یعنی افرادی که در بسیاری از موارد در معرض دید قرار ندارند و در نتیجه استعدادها و ابتکارات آنها مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

افزایش دسترسی به تجربیات و ایده‌های نوآورانه این افراد، بدون شک می‌تواند به شکوفایی و رونق هر چه بیشتر حوزه کارآفرینی اجتماعی منجر شود. برای مثال «آشنی موهنوت» (Ashni Mohnot) چندین ایده در این زمینه مطرح می‌کند. به طور خاص او پیشنهاد می‌کند که کنفرانس‌های کارآفرینی شبیهSkoll World Forum، شرایطی را برای حضور تعداد هر چه بیشتری از این‌گونه شرکت‌کنندگان (کارآفرینان اجتماعی فاقد تحصیلات رسمی و ساکن مناطق فقیرنشین) را تشویق کند.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منبع:

http://www.uniteforsight.org/social-entrepreneurship-course/module8

 

منبع : دنیای اقتصاد