كارآفريني وتجارت الكترونيك
منبع: راهكار مديران
1-مقدمه
افزايش جمعيت در كشورهاي در حال رشد، كاهش منابع و امكانات موجود در اين كشورها و پيدايش نيازهاي اجتماعي واقتصادي جديد همگي سبب توجه نهادها و مقامات مسئول در اين كشورها به اين نيازها و چاره انديشي بنيادين يا مقطعي براي آنها شده است. بنا بر بررسيهاي به عمل آمده و بر اساس آمارهاي موجود، يكي از مهمترين مشكلات فرا روي جوامع در حال توسعه و حتي كشورهاي صنعتي مشكل بيكاري1 است. مجموعه راه حلهايي كه براي رفع اين مشكل جهاني ارائه شده است، اصطلاحاً «كارآفريني2» خوانده ميشود. در اقتصاد رقابتي و مبتني بر بازار امروزي كه با تغييرات و تحولات سريع بين المللي همراه شده و فرايند گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي را سبب ساز گريده است، از كارآفريني به عنوان موتور توسعه اقتصادي ياد ميشود كه ميتواند در رشد اقتصادي كشورها، ايجاد اشتغال و رفاه اجتماعي نقش مهمي را بر عهده داشته باشد. امروزه ديگر اقتصاد ملي جاي خود را به اقتصاد جهاني داده است و در اين عرصه كشورهايي موفق خواهند بود كه فرصتهاي شغلي را تنها به چارچوب جغرافيايي خود محدود نسازند، بلكه فضاي كاري وسيعي به وسعت جهان در ذهن خود داشته باشند.
اما واقعاً چه ابزار يا وسيلهاي ميتواند چنين فضاي گستردهاي را فراهم نمايد؟ فناوري اطلاعات و در رأس آن اينترنت پاسخ اين سوال را به آساني داده است. كاربردهاي گوناگون اينترنت طي دهه اخير سبب شده است تا اين امكان ارتباطي فرضيهاي را كه در گذشته با شك و ترديد تحت عنوان «دهكده جهاني» مطرح ميشد، امروز براي ساكنان زمين به واقعيتي ملموس تبديل نمايد. امكانات منحصر به فرد اينترنت سبب پيدايش شكل جديدي از تجارت شد كه امروزه به نام تجارت الكترونيك شناخته شده است. انجام تعاملات تجاري به صورت پيوسته و سهولت در پرداخت و دريافت وجوه سبب ايجاد تحولي شگرف در شكل و ماهيت تجارت گرديده است.
همه اين امكانات و توانمنديها به دست توانمند كساني به وجود آمده اند كه فكري خلاق و ذهني با استعداد داشته اند. اينان كارآفرينان واقعي هستند؛ چرا كه نه تنها سبب خود اشتغالي و اشتغال زايي براي مجموعههاي انساني وابسته به خودشان شده اند، بلكه ميليونها فرصت شغلي را نيز تنها با اتصال به اينترنت براي ميليونها نفر از ساكنان اين كره خاكي فراهم ساخته اند. بنا بر اين از يك سو با فناوري اطلاعات به عنوان بستر اشتغال زاي جهاني روبرو هستيم و از سوي ديگر با كارآفريناني مواجه ميشويم كه هر روز فرصتهاي جديدي را براي جويندگان شغل و كار در فضاي مجازي ايجاد مينمايند. اين كارآفرينان طيف وسيعي را از ارائه كنندگان خدمات و محصولات در اينترنت تا برنامه نويسان و متخصصان فناوري اطلاعات در بر ميگيرند. بنابراين، اقتصاد دنياي امروز بر پايه نوآوري، خلاقيت و استفاده از دانش به ويژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنين اقتصادي را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانشمحور ميگويند.
در اين مقاله از يك سو به تشريح مشاركت فناوري اطلاعات در كارآفريني پرداخته ميشود و از سوي ديگر تعامل دو سويه ميان اين دو مورد بررسي قرار ميگيرد. در پرتوي مباحث مطرح شده، كوشش ميشود تصويري روشن از توانمنديهاي بالقوه و بالفعل اين فناوري در ايجاد فرصتهاي نوين شغلي ارائه گردد. اميد است مطالب مطرح شده در اين مقاله بتواند در تصميم سازيها و تدابيري كه احتمالاً به منظور رفع مشكل بيكاري اتخاذ خواهند شد، مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
2- كارآفريني چيست، كارآفرين كيست؟
كارآفريني موضوعي است كه از اواخر قرن بيستم مورد توجه محافل آموزشي كشورهاي جهان قرار گرفته است. بررسي تاريخ ادبيات كارآفريني مؤيد آن است كه اين واژه اولين بار در تئوريهاي اقتصادي و توسط اقتصاد دانان ايجاد شده و سپس وارد مكاتب و تئوريهاي ساير رشتههاي علوم گرديده است.
كانتيلون (1755) كه ابداع كننده واژه كارآفريني است، كارآفرين را فردي ريسكپذير ميداند كه كالا را با قيمت معلوم خريداري ميكند و با قيمت نامعلوم ميفروشد. جين بپتيست سي كارآفرين را هماهنگ كننده و تركيب كننده عوامل توليد ميداند اما ويژگي خاصي را براي او در نظر نميگيرد (استيونسون و جاريلو 1990). به عبارت ديگر فردي بايد عوامل توليد (زمين، نيروي كار و سرمايه) را جهت توليد، تجارت يا ارائه خدمات تركيب كند كه به اين شخص «كارآفرين» و به كار او «كارآفريني» گفته ميشود (عابدي 1380).
يكي ديگر از تعاريف كامل و جامع كارآفريني توسط شومپيتر9 ارائه شده است. وي در كتاب خود با عنوان «ئئوري توسعه اقتصادي» بين مفهوم واژه نوآوري و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوري را استفاده از خطرپذيري اختراع براي ايجاد يك محصول يا خدمت تجاري ميداند. به نظر وي نوآوري عامل اصلي ثروت و ايجاد تقاضاست. بنابراين كارآفرينان مديران يا مالكاني هستند كه با راه اندازي يك واحد توليدي- تجاري از اختراع بهرهبرداري ميكنند (زيلاگي و والاس 1987).
با توجه به تعاريف ارائه شده در اين خصوص ميتوان گفت كارآفرين كسي است كه:
- كار و شغل ايجاد كند.
- خوداشتغالي و ديگر اشتغالي ايجاد كند.
- ارزش افزوده ايجاد كند.
- محصولات يا خدمات جديد به وجود آورد.
- خلاقيت و نوآوري كاربردي داشته باشد.
- با خطرپذيري، فعاليتهاي توليدي و اقتصادي انجام دهد.
- نيازها را شناسايي و آنها را برآورده سازد.
- فرصتها را به دستاوردها تبديل كند.
- منابع و امكانات را به سوي هدف هدايت كند.
- براي تقاضاهاي بالقوه محصول بيافريند (پيش بيني در عرضه و تقاضا).
- ايده خلاق را به ثروت تبديل كند.
3- انواع كارآفريني
در يك نگاه كلي ميتوان كارآفريني را به دو نوع اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني (موسوي 1387). اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد؛ آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد؛ آن را كارآفريني سازماني مينامند.
بسياري از كارآفرينان كار خود را در قالب ايجاد شركتهاي كوچك و متوسط (SMEها) شروع مينمايند. اين شركتها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته وايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركتهاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولتها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحدهاي كوچك و متوسط در قالب انكوباتورها (مراكز رشد فناوري)، پاركهاي صنعتي و فناوري فراهم نمايند و آنها را تا زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند، حمايت كنند. در كشورهاي جنوب شرقي آسيا 95% كل بنيادهاي اقتصادي و صنعتي كشورها را SMEها تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال اين كشورها تاثيرگذارند (موسوي 1387).
4- مشاركت فناوري اطلاعات در كارآفريني
امروزه روشن شده است كه اطلاعات و ارتباطات دو قدرت مهم هستند. اين دو هم خود ارزش دارند و هم ارزش بوجود ميآورند. فردي كه از بازراهاي مختلف و قيمت اجناس در آن بازراها اطلاع داشته باشد يا از گذشته و آينده بازار باخبر باشد، تصميمات بهتري را براي رسيدن به سود بيشتر ميتواند بگيرد. اطلاعات علاوه بر ارزش ذاتي، جنبه ديگري دارد كه به دانش منتهي ميشود و در مكانيزم تصميمگيري و انجام بهتر آن اثر ميگذارد. ارتباطات نيز مانند اطلاعات ارزشمند بوده و ارزش افزودهاي متناسب با اندازه و نوع ارتباطات نصيب افراد ميكند.
اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسي مورد نياز هر فعاليت كارآفريني هستند. كارآفريني در انزوا و بدون حمايت نهادها، سازمانها و انسانها امكانپذير نيست. كارآفريني مستلزم كشف يك نياز اجتماعي است. و كشف نيازهاي اجتماعي به شناخت اجتماع، نيازهاي آن و بافت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آن وابسته ميباشد. در شناسايي نياز هر فعاليت كارآفرينانه، ايدهپرداز يا تئوريسين ميبايست نسبت به محيط بينش و بصيرت داشته باشد و بداند چه راهحلهايي براي رفعآن نياز، در نقاط ديگري از دنيا ارائه شده است. بنابراين اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات هر فعاليت كارآفريني است.
فناوري اطلاعات و در رأس آن اينترنت شرايط تازهاي را پديد آورده است كه در آن توليدكنندگان، تامينكنندگان، فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همة عوامل دستاندركار يك چرخة اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.كنندگان، فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همة عوامل دستاندركار يك چرخة اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.
در اين نوع اشتغال فرد شاغل كار خود را با استفاده از امكانات رايانهاي انجام ميدهد و حاصل كار را (كه ميتواند محصولي مانند يك نرم افزار يا خدمتي نظير كاوش باشد) از طريق اينترنت در اختيار كارفرما يا مشتريان قرار ميدهد. جالب تر آنكه دريافت دستمزد يا پرداخت مبالغ نيز با استفاده از اينترنت و از طريق مجاري اعتباري اينترنتي نظير حسابهاي اينترنتي و كارتهاي اعتباري صورت ميگيرد. مجموعه اين فعاليتها و تعاملات در قالب آنچه كه امروزه تجارت الكترونيك ناميده ميشود، قابل بررسي است.
در حقيقت تجارت الكترونيكي يكي از نمودها و كاربردهاي ويژه فناوري اطلاعات است و هم اكنون حجم وسيعي از تعاملات بازرگاني در كشورهاي پيشرفته به شيوه الكترونيكي صورت ميپذيرد. بر اساس آمارهاي رسمياعلام شده، تجارت الكترونيكي آمريكا طي سال به2002 بالغ بر 6/1 هزار ميليارد دلار بوده است كه پيش بيني ميشود در سال 2006 ، 7/13 ميليارد1/7 هزار ميليارد دلار برسد. تجارت الكترونيكي مالزي در سال دلار بود كه پيش بيني ميشود در سال 2006 به بيش از 158 ميليارد دلار خواهد رسيد (شهيدي 1387). بديهي است كه رسيدن به چنين حجمهاي دلاري در تجارت الكترونيكي بر اساس برنامهريزي و استفاده از فرصتهاي تجاري امكانپذير خواهد بود.
و ديگران در مدت كوتاهي توانستهاند ارزش بسياري را كسب نمايند. آمارها نشان ميدهد كه شركتهايي مانند(Yahoo، eBay،Amazon)
در طي 5 سال آخر قرن گذشته ارزش برخي از اين شركتها بيش از 200 برابر شده است (ويلسون 1999). كارآفريني در اينترنت به اين موارد خلاصه نميشود و موارد بسياري خصوصاً در زمينه نرمافزارهاي مبتني بر شبكه و همچنين محتويات شبكه وجود دارد. كارآفريني در شيوههاي جذب مشتريان اينترنتي، بازاريابي اينترنتي، همكاريها و شبكههاي مجازي، واقعيت مجازي، آموزش و كار از راه دور و … همه و همه گستردگي كارآفريني در عصر اطلاعات را نشان ميدهند.
اينترنت شبكهاي مجازي است كه تا حد زيادي مستقل از محل ميباشد. اين شبكه بازاري بدون مرز است كه ميتوان به راحتي در آن تجارت نمود. براي اين منظور ميبايست افراد كارآفرين با ايدههايي نو، شركتهايي اينترنتي را تاسيس كنند و پس از مدتي كه ارزش فوقالعادهاي يافتند آنها را بفروشند.
گسترش روز افزون اينترنت در عرصههاي گوناگون خدمات كه بر مبناي پيدايش نيازهاي جديد صورت ميگيرد، سبب شده است تا هر روز افراد بيشتري جذب اين بازار كار مجازي شوند و شانس خود را در يافتن مشاغل مناسب امتحان كنند. مؤسسات، سازمانها و نهادهاي خصوصي و دولتي در همه كشورها بر آن شده اند تا معرفي محصولات و خدمات خود را در بستر اينترنت انجام دهند، از اين رو اولين نيازي كه فرا روي آنها قرار ميگيرد؛ مراجعه به افرادي است كه از دانش و مهارت كافي براي انجام چنين فعاليتهايي برخوردار باشند. طبيعي است كه امروز نميتوان مؤسسهاي را عاري از متخصصان فناوري اطلاعات يافت. ورود رايانه و فناوريهاي مرتبط با آن به بازار كار و تجارت و كاربرد روز افزون تعاملات اينترنتي سبب شده است كه بازاري دائمي براي متخصصان فناوري اطلاعات به وجود آيد. بنا براين فناوري اطلاعات به عنوان يك پديده به نوبه خود سبب كارآفريني در حوزههاي مختلف گرديده است.
5- ويژگيهاي مؤثر فناوري اطلاعات در كارآفريني
فناوري اطلاعات با برخورداري از ويژگيها و قابليتهاي مختلف توانسته است انعطاف پذيري شايان توجهي را در زمينه كارآفريني از خود نشان دهد. همين ويژگيها سبب افزايش كارايي اين فناوري در امر كارآفريني و ايجاد اشتغال شده اند. در يك نگاه كلي ميتوان به برخي از اين ويژگيها اشاره نمود:
5-1- افزايش سرعت
محاسبه و پردازش سريع اطلاعات و انتقال فوري آن، زمان انجام كار را كاهش و در نتيجه بهرهوري را افزايش ميدهد. فناوري اطلاعات امكان جستجو و دستيابي سريع به اطلاعات را نيز فراهم ميكند.
5-2- افزايش دقت
در مشاغل مبتني بر انسان دقت انجام كار متغير است؛ درحاليكه فناوري اطلاعات دقتي بالا و ثابت را تامين و تضمين ميكند. در انواع فعاليتهاي پردازشي و محاسباتي دقت كامپيوتر به مراتب بيشتر از انسان است.
5-3- كاهش اندازة فيزيكي مخازن اطلاعات
با توسعة فناوري اطلاعات و بكارگيري آن ديگر لزومي به حمل و نگهداري حجم زيادي از كتابهاي مرجع تخصصي وجود ندارد. به راحتي ميتوان در هر ديسك فشرده اطلاعات چندين كتاب را ذخيره نموده و يا آنكه منابع مورد نياز را از طريق شبكههاي رايانهاي دريافت نمود.
5-4- رفع برخي از فسادهاي اداري
استفاده از فناوري اطلاعات شفافيت در انجام كارها را افزايش ميدهد و بسياري از واسطهها را حذف ميكند. اين دو مزيت كليدي منجر به رفع برخي از فسادهاي اداري خصوصاً در سطوح پايين ميشوند.
5-5- ايجاد امكان كار تمام وقت
به كمك فناوري اطلاعات بسياري از استعلامها و مراجعات افراد و غيره از طريق شبكههاي كامپيوتري و به صورت خودكار انجام ميگيرد. بنابراين ميتوان به صورت بيست و چهار ساعته از آن بهره گرفت.
5-6- ايجاد امكان همكاري از راه دور
مخابرات، تلفن، تله كنفرانس، ويدئو كنفرانس و همچنين سيستمهاي همكاري ، تبادل الكترونيكي دادهها و غيره نمونههايي از كاربردهاي فناوري اطلاعات در اين زمينه هستند.
5-7- كاهش هزينههاي سيستم يا سازمان
با توجه به موارد فوق به خصوص افزايش سرعت كه باعث انجام تعداد كار بيشتر ميشود و انجام كار تماموقت، بهرهوري سيستم افزايش مييابد و در نتيجه باعث كاهش مقدار زيادي از هزينهها ميگردد.
6- وضعيت فعلي و آينده در بازار كار فناوري اطلاعات
گزارشي كه اخيراً توسط مجمع فناوري اطلاعات آمريكا براي سال 2003 تهيه و ارائه شد، روشن ساخت در آينده تقاضا براي نيروي كار فناوري اطلاعات (IT) در كشورهاي در حال رشد رو به فزوني خواهد گذاشت و در كشورهاي پيشرفته كاهش خواهد يافت (حجازي 1383). همچنين در گزارش مذكور آمده است كه تفاوتهاي چشمگيري ميان روشهاي شركتهاي IT و غير IT در رسيدگي به نيازهاي نيروي كار وجود دارد، از جمله تمايل به صادر نمودن متخصصان معيني از مشاغل IT به كشورهاي خارجي.
در حال حاضر از هر 10 نفر كارمند IT ، نفر در بانكها، شركتهاي بيمه، كارخانههاي توليدي و ديگر سازمانهاي غير IT كار ميكنند. بررسي جديدي كه توسط مجمع فوق الذكر به عمل آمده است، نشان ميدهد كه نه تنها اكثريت كاركنان IT در خارج از صنعت IT فعاليت دارند، بلكه ديدگاه و اميدهايي كه از دو گروه كاركنان IT و غير IT وجود دارد، كاملًا متفاوت است. در سالهاي گذشته مشاغل IT با يك ضريب رشد دو رقمي به عنوان راهي براي پيشرفت مطرح بودند، حداقل براي كساني كه به دنبال سريع ترين روش استخدام بودند. اكنون نسبت به سالهاي قبل چيزهاي زيادي تغيير كرده است، حتي اقتصاد هم روند بهبود خود را خيلي آرام و به تدريج طي ميكند.
امكان استخدام خارج از صنعت IT مطمئنتر به نظر ميرسد و به آشفتگي كمتري دچار ميشود. شركتهاي غير IT استعداد بيشتري در استخدام نيروي كار مطابق برنامههاي خود دارند و مشاغل را به ندرت به خارج از كشور منتقل ميكنند، ضمن آنكه روند افزايش حقوق در آنها طبيعي تر است و پرداخت ما به التفاوت يا مساعده به پرسنلشان را قطع نميكنند.
واقعيت در آمريكا اين است كه شركتهاي آيتي 41219 نفر از كارمندان خود را بين فصل اول سال 2002 و فصل اول سال 2003 اخراج كردند كه اين رقم در مورد شركتهاي غير IT بالغ بر 438924 بود. استخدام در شركتهاي IT طي يك دوره 12 ماهه همچنان ناچيز بود. اين دادهها به معناي آن هستند كه نيروي كار IT در كشورهاي پيشرفته و صنعتي در حال ثبات و استقرار است.
بازار نرم مشاغل IT نشان دهنده اين حقيقت بوده است كه از هر چهار شركت سه شركت ميگويند طي دوازده ماه گذشته تغييري در پرداخت حقوق كاركنان IT خود نداشتهاند. 76 درصد از شركتهاي غير IT و 49 درصد از شركتهاي IT كه اين تغيير را داده اند، ميگويند طي سال گذشته پرداختها را افزايش داده اند. فقط 8 درصد از شركتها كه دست به كار شده اند، ميگويند كه طي 12 ماه گذشته پرداختهايشان همچنان در سطح پاييني قرار داشته است. شركتهاي IT بيش از 20 برابر بيشتر از اين رقم نسبت به شركتهاي غير IT سهم داشته اند. 17 درصد از شركتها ميگويند كه براي تغيير در پرداختها برنامه ريزي كرده اند و اين كار را در ارتباط با كاركنان IT طي 12 ماه آينده انجام خواهند داد. 65 درصد از شركتهاي IT ميگويند دستمزدها را افزايش خواهند داد، در حاليكه 11 درصد ميگويند حقوقها را كاهش خواهند داد (حجازي 1383).
اما در كنار اين واقعيتها افقهاي اميد بخشي نيز به چشم ميخورند. همانطور كه اقتصاد تعداد فزايندهاي از متقاضيان واجد شرايط كار را به وجود آورده است، مديران كارفرما نيز ميتوانند در پركردن مشاعل خود آزادي انتخاب بيشتري داشته باشند. در اواخر دهه 1990 و در بازارهاي رقابتي، كارفرمايان بيشتر مايل به دادن آموزش رسمي و گرفتن تجربه مشخص كاري بودند. با نرمتر شدن بازار، كارفرمايان نيز بيشتر مايل به جذب آموزش و تجارب كاري ويژه شدند. اكنون شركتها ميخواهند مشاغل IT خود را به چند دليل به خارج از كشور منتقل كنند. اين دلايل شامل نياز به بومي سازي گسترده محصولات و خدمات، توانايي استفاده از اختلافات زماني و جغرافيايي براي ايجاد شيفتهاي دوم يا سوم كاري به عنوان وسيلهاي جهت باز نگه داشتن بازارها و نيز يك استراتژي براي كاهش هزينهها ميباشد. از آنجايي كه طبيعت شركتهاي خارجي جمعيتهاي نيروي كاري IT را بيش از گذشته پيچيده ساخته است، تعادل سنتي ميان هزينه و كيفيت به تدريج از ميان ميرود. در نتيجه، توسعه خارجي مشاغل بيشتر به عنوان يك گزينه مطرح ميشود و كارفرمايان بيشتري اين راه حل را در ارتباط با انواع بيشتري از مشاغل IT در نظر ميگيرند.
7- نتيجه گيري
ملاحظه شد كه فناوري اطلاعات تحولات زيادي در كليه فعاليتهاي اجتماعي ازجمله كارآفريني بوجود آورده و به عنوان مهمترين ابزار كارآفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين كارآفريني در فناوري اطلاعات پهنه وسيعي براي فعاليت دارد. كارآفريني لازمة توسعه فناوري و توسعه فناوري بستر كارآفريني است. بنابراين با يك تعامل دو سويه ميان اين دو مواجه هستيم و بر اساس اهميت نقش بسترساز كارآفريني، وظيفه نهادهاي مسئول مدني و اجتماعي مشخص ميشود. دولتها بايد بستر كارآفريني در حوزه فناوري اطلاعات كه همان شبكههاي ارتباطي و اطلاعاتي ميباشد را توسعه دهند و تقويت كنند و امكان دسترسي آسان همگان به اين شبكهها را فراهم نمايند. ضمن اينكه فرهنگ استفاده از شبكهها را ايجاد كرده و گسترش دهند و قوانين و مقررات لازم را تدوين و اجرا نمايند.
از سوي ديگر در بخشهاي خصوصي شركتهاي IT در حال افزايش كاركنان پشتيباني فني هستند و اين نشان دهنده آن است كه همواره در ارتباط با محصولات يا برنامههاي جديد نيازمند نيروهاي انساني تازه نفس هستند. اين گونه فعاليتها علاوه بر آنكه سبب رشد سرمايه IT ميشوند، جذب منابع انساني را نيز در پي دارند. بنابراين به نظر ميرسد اين شركتها بتوانند فراتر از اهداف استخدامي خود بروند و سهم بيشتري در كارآفريني داشته باشند. همچنين انتقال مشاغل IT به خارج ميتواند به عنوان يكي از قابليتهاي بالقوه بازار كار فناوري اطلاعات در نظر گرفته شود.