اخلاق حرفه ای درمدیریت

اخلاق حرفه ای درمدیریت

نوشته ی جان ماکسول

مترجم:شمس آفاق یاوری - ویراستار علمی:دکتر فریبالطیفی  - طراح جلد:مصطفی تاجیکی - چاپ:طیف نگار -ناشر:فرا - شابک:8-70-7092-964-978 - تلخیص: فرانه اجتهادی

مقدمه:

از ادب پرنور گشت این فلک

وزادب معصوم وپاک آمد

بی ادب تنها نه خود راداشت بد

بلکه آتش در همه آفاق زد

«مولانا»

در این روزگاران در کمتر سازمانی است که قدم بگذارید ولیست بلند بالای ارزش های سازمانی آنرابر در ودیوارراهروهاواتاق هانیابیدارزش هایی مثل احترام به حقوق همه ی ذی نفعان از کارکنان شرکت گرفته تا سهام داران،پایبندی به داشتن رفتار منصفانه باهمه،سبز زیستن والتزام به نیالودن محیط زیست وپایمال نکردن حق زیست همه ی جانداران روی کره ی زمین.دیدن وخواندن هر کدام ازاین ارزش های ارزشمندچشم را نوازش می دهد وروح را صیقل،امابایددانست که تعریف ونوشتن ارزش ها یک چیز است وزندگی کردن با آنهاچیز دیگر.پایبندی به ارزش هانیاز مندتادیب جان وروح آدمی است واین تلاشی است پیوسته وبی پایان.بسیاری از مشکلاتی که گریبان سازمان های دولتی وکسب وکارهای امروزین را گرفته حکایت از«بی ادبی وبد اخلاقی حرفه ای »داردوچنان که مولانامی گوید بی ادبان نه تنها زندگی خود راتباه میکنندبلکه هستی را به نابودی می کشانند.کژی وناراستی آنان که در هرحرفه ای پایبندبه اخلاق حرفه ای خودنمی باشندپلیدی رابرای همه ی جامعه به همراه دارد.مثلا بی کیفیتی یک محصول،جان  مشتریان رابه خطر می اندازد.ناشایستگانی ازکرده ی شایستگان ،نردبان ترقی ساخته وبر مسندهایی می نشینندکه شایستگی اش راندارند

کژاندیشانی،اموال عمومی راسهم خودازمنابع طبیعی کشورشان می دانندوحقی برای دیگران درآن نمی بینندهمه ی اینها نشان از کمرنگ شدن اخلاق حرفه ای در میان مدیران دارد.ماکسول در کتاب حاضرشاه کلیدی برای باز شناختن  کار اخلاقی از غیراخلاقی نشان داده است وآن را«کلید طلایی اخلاق» نامیده است

فصل اول: چه برسراخلاق کاری آمده است؟

اکثریت مردم وضعیت اخلاق در حوزه ی کسب وکار را قابل تحمل می دانندآنهاازوضعیت نامطلوب وغیر اخلاقی معاملات به تنگ آمده اند.پروفسور برت تریمن استاد حسابداری دانشگاه برکلی واستاد مدرسه کسب وکار هس می گوید:افت مستمربازار به لحاظ فقدان اعتماد سرمایه گذاران استتازمانی کهچنین وضعیتی وجودداشته باشد،اوضاع به همین منوال ادامه پیدا می کند.البته مشکلات اخلاقی کنونی فقط به دنیای کسب وکار محدود نمی شود.ماکسول انتخاب های غیراخلاقی مردم راناشی از دودلیل زیر میداند

1.    ارجحیت انجام کارهای آسان :

یک معضل اخلاقی رامیتوان یک انتخاب نادرست در مقابل اعمال اخلاقی یا اعمال اصولی تعریف کرد زمانی که در چنین موقعیتی قرار می گیریم چه میکنیم ؟آیا راه آسان رابر می گزینیم یادردسرهای یک کار درست را؟مثلا اگر فروشنده ای وجهی اضافی به ما پرداخت کند چه باید بکنیم ؟یاوقتی یک دروغ کوچک می تواند یک اشتباه بزرگ را بپوشاند وظیفه ی ما چیست؟ما همگی به هنگام قرارگرفتن در مقابل آزمایش اخلاق فردی به عنوان یک انساندرخطر فدا کردن اخلاق هستیم.

 

2.    برد به هر قیمتی:

بیشتر مردم از باخت متنفرند؛ مخصوصاافرادی که دستی هم در کسب وکاردارند وآرزومندموفقیت وسود هستند.اما کسانی هم هستند که تصور می کنند باید بین اخلاقی بودن وبرنده بودن یکی راانتخاب کنندبسیاری از مردم براین باورندکه اخلاقی بودن باعث محدود کردن انتخاب ها،فرصت هاوتوانایی ویژهشان درموفقیت کسب وکارمی شود.اما براساس یک باور قدیمی آدم های خوب کارشان را دیرتر به اتمام می رسانند.همان گونه که پروفسور هنری آدامز استاد دانشگاه هاروارد اظهار داشته :معنویات یک تجمل گران وخصوصی است.در فرهنگ امروز با بدهی های سنگین وطرز فکر زندگی رفاهی،اخلاق کاری برای گروهی از مردم تنها تجملی است برای زندگی کردن!اگر قرار باشدتنها دوراه داشته باشیم:

•    برنده باشیم به هر قیمتی حتی اگر غیراخلاقی باشد

•    یا بر عکس اخلاق را رعایت کنیم حتی به قیمت باخت

 

انسان واقعا از نظرمعنوی در یک موقعیت دشوار اخلاقی قرار می گیرد. گرچه  تعداد کمی تمایل به انجام اعمال نادرست دارند،اماکسی هم حاضر به باخت نیست.

ماهیت شخصی اخلاق:

یکی از مشکلات ما اینست که اخلاق هیچگاه درحوزه ی کسب وکار یا بطور کلی در حوزه ی اجتماعی وسیاسی ما مطرح نبوده است بلکه همواره موضوعی شخصی بوده است.انسان ها به اینکه راستی ودرستی خواست آنان می باشد اذعان دارند امادر عین حال مطالعات نشان می دهدکه اکثریت مردم معمولا کارها رابه همان درستی که از دیگران انتظار دارند انجام نمی دهند.

گفتگو درباره ی اخلاق کار ساده ای است وازآن ساده تر بیزاری از مردمی است که باانجام اعمال نادرست در آزمون اخلاق ردمی شوند،این بیزاری بخصوص زمانی که آسیب اعمال نادرست دیگران برما تاثیر می گذارد بیشتر نمایان است.

کلام آخر درمورد اخلاق:

شرکت هایی که در فعالیت هایشان درستی را رعایت می کنندنسبت به مسؤلیت های اجتماعی شان متعهدندودستاورد این تعهد برای آنها سود دهی بیشتر است

فصل دوم: چراآن راقانون طلایی می نامیم؟

وقتی بحث اخلاق پیش می آید چگونه خود رابرآورد میکنید؟ویلیام جی اچ بواتکر ،کشیش وواعظ ارتباطات صنعتی می گوید :آدم ها قبل از دیگران باید باخودشان روراست باشند،کسی که با خودش روراست نیست کسی است که از وضعیت خود احساس نا امیدی می کند.آدم ها با توجه به تعریفی که از خود دارند در یکی ازاین پنج دسته بندی زیر قرارمی گیرند:

 

•    من همیشه اخلاقی هستم

•    من معمولا اخلاقی هستم

•    من تاحدی اخلاقی هستم

•    من به ندرت اخلاقی هستم

•    من هرگز اخلاقی نیستم

اکثریت مردم خود را در گروه اول ودوم قرار می دهند ما معمولا سعی داریم اکثر اوقات اخلاقی باشیم.

دلیل اکثرکسانی که خود رادرگروه دوم قرار می دهندفرار از دردسر است درگیری ناراحت کننده است .تمرین برای منضبط بودن ناراحت کننده است.باختن ناراحت کننده است پرداخت  بهای سنگین برای موفقیت ناراحت کننده است.بعضی از مردم خود را درگروه دوم قرار می دهند زیرا تمایل به در گیر شدن با موارد ناراحت کننده را ندارند.بیشتر مردم تصور می کنند معمولا اخلاقی بودن کافی است مگر اینکه خود گرفتار فردی بدون هیچگونه پایبندی به اخلاق شوند .برای تبدیل شدن از معمولا اخلاقی به همیشه اخلاقی قانونی وجود دارد که می تواند به مردم کمک کند وفاصله ی بین دوگروه اول ودوم را ازبین ببرد.

شما می توانید با استفاده از یک راهنما ،که آن را قانون طلایی می نامیم،تمام تصمیمات خودتان راکنترل نمایید.

قانون طلایی قانونی برای همگان:

قانون طلایی قانونی است که به صورت های مختلف تفسیر شده است.این تفاسیر می تواند معیارهای واحدی برای تمام کسا نی باشد که بدون توجه به تفاوت های فرهنگی مایلند یک زندگی اخلاقی داشته باشند.درزیر نگاهی به نتایج تحقیقاتی که نشان دهنده ی اشکال گوناگون از قانون طلایی است می اندازیم:

اسلام :مومن کسی است که آنچه را برای خودمی پسندد برای همسایه اش هم دوست بدارد.

مسیحیت: هرچه را میخواهی دیگران در مورد تو انجام دهند در مورد دیگران انجام بده!

یهودیت: آنچه رابرای خود نمی پسندی برای زیر دستانت هم مپسند این قانونی درست است ما بقی تفسیر است وبس.

واضح است که قانون طلایی به درون مرزهای فرهنگی ومذهبی رسوخ کرده وتوسط مردم گوشه وکنار جهان پذیرفته شده است

این قانون نزدیک ترین معیار به راهنمای جهانی برای اخلاق استدواصل واقعامهم دراخلاق عبارتنداز:

    دارابودن معیاری جهت پیروی

    تمایل به پیروی

انجمن اخلاق جوزفسون برای بهبود کیفیت اخلاقی جامعه اظهار می دارد : اخلاق عبارتست از چگونگی روبروشدن

باچالش انجام عملی درست،درحالی که هزینه آن بیش از حد انتظارمان باشد.اخلاق دو منظر دارداول بکارگیری توانایی تشخیص درست از غلط ،خوب از بد،متناسب ازغیر متناسب ودوم تعهد آنچه درست ، خوب ومتناسب است

فصل سوم: قانون طلایی باشماآغاز می شود

آموزشی که بر پایه معنویت استوار است باعث توانمند شدن فرد می شود وبه او امکان انتخاب های اخلاقی رامی دهد.از آنجا که تعداد معدودی به چنین آموزشی دسترسی دارند جگونه می توان آغاز گر راهی درست بود؟چگونه می توتن روش با عظمتی مثل قانون طلایی را نه تنها انجام داد بلکه آن را جزئی از زندگی خود کرد ؟بهترین راه شروع آن است که به خواسته های خود آگاهی پیدا کنیم.همه انسانها از لحاظ درونی به هم شبیه اند آنها از هر سن ،جنس ،نژادوملیتی که باشند موارد مشترکی دارند . زمانی که فرد به این وجوه مشترک پی برد وآنهاراابتدا درخود وسپس در دیگران یافت به کلید یاز کردن قفل قانون طلایی دست یافته است. دراینجا فهرست کوتاهی از این تمایلات راذکر می کنیم

مایل است برای اوارزش قائل شوند:

امروزه در بازار تجارت امریکا70درصدکسانی که شغل خود را رها می کنند افرادی هستند که احساس ارزشمندی ندارند.انگشت این اتهام به سوی مردان کسب وکاری نشانه رفته که رفتار نامناسبی با کارمندان شان دارند .نمی توان کسی را درجهان یافتکه مایل نباشد  به اوارج نهند.  

مایل است ازاوقدردانی شود:

یکی از نیاز های واقعی هر انسانی مورد علاقه بودن وارزش قائلشدن توسط دیگران است درکنار این نیاز میل به قدر دانی از کارهایی است که انجام می دهیم در واقع آگاهی به توانایی های خودمان برای برای ساخت اعتماد بنفس لازم وضروری است.

مایل است به اواعتمادشود:اعتماد اساس رهبری است. همچنین میتوان ادعا کرد اعتماداساس همه ی روابط خوب است .ازدواج خوب ، روابط کاری خوب ودوستی خوب همه وهمه نیازمند اعتمادند  .

«تاثیر شخصیتی»

تنها افرادی با شخصیت قوی قادر به تاثیر گذاری بردیگران اند .شخصیت کلیدیک زندگی باکمال واخلاقی است اگر درآرزوی یک زندگی همراه باشخصیت که نمایانگرفضیلت اخلاقی هم باشدهستید،مطابق راهنمای ذیل رفتارکنید،این راهنما شمارادرورود قانون طلایی به زندگیتان یاری می دهد.

•    قانون طلایی رابه عنوان راهنمای کمال درزندگیتان به کارببرید:

به نظرفیلسوف سویسی،هنری فردریک امیل "کسی که خود رابه دست جریان آب می سپارد نمی تواند راهنمای خود دررسیدن به سطوح بالاتر باشد اوفردی بدون عقیده ونظر است وبه جای آنکه خود باعث حرکتی شود دیگران اورا حرکت می دهند.

کاربرد قانون طلایی در زندگی ساده است فقط کافی است در هنگام روبرو شدن با یک دوراهی اخلاقی از خودتان بپرسید که در موقعیتی مشابه انتظار چه رفتاری را از دیگران دارم؟این پرسش خود یک راهنمای مؤثربرای هر وضعیتی اس

•    تصمیماتتان رابراساس این راهنمای کمال اتخاذکنید:

بسیاری از مردم چندین تصمیم کلیدی درزندگی اتخاذ کرده وهمان ها را در زندگی روزمره خود بکار می برند .هر گاه شما هم تصمیم گرفتید تا از قانون طلایی به عنوان راهنمای کمال در زندگی خود استفاده کنید باید برخی ازآن تصمیمات را مورد تجدید نظر قرار دهید.

 

وقتی قانون طلایی رادر زندگیتان واردکرده وبراساس

آن تصمیم گیری می کنیداین موارد رابخاطر داشته

باشید:

 

•    تصمیمات تعیین کننده ی اخلاق هستندونه شرایط.

 

•    تأثیر تصمیمات غلط باقی می ماند

 

•    سکون هم یک نوع تصمیم است

 

فصل چهارم: عوامل« مکدرکننده ی »قانون طلایی:

 

فشار:

فشارعامل تنش است وتنش خود پدید آورنده لحظات احساسی.در چنین مواقعی افراد دچار زحمت شده وتصمیمات نادرستی اتخاذ می کنند که هم برای خود وهم برای دیگران مشکل ساز است .

لذت:

میل به لذت راهنمایی خطر ناک است واقعیت آن است که لذاتی که اکثر مابه دنبالش هستیم کوتاه مدت بوده وما رااقناع نشده به جا می گذارد .اگر مراقب نباشیم نیاز به کسب لذت یا آسایش ،ما رابه انجام اعمالی نادرست وا می داردکه پایانی جز ندامت ندارد.در مقابل اغوای لذت ابتدا باید از وسوسه آن گریخت.

برای مقابله با وسوسه،چندین اقدام احتیاطی وجود داردکه مطمئن ترین آنها

•    بزدلی

•    پرورش نظم وانضباط است

ریچاردفاستر:فرد منضبط،فردی است که میتواند آن چه لازم الاجرا است راوقتی لازم است انجام دهد.

قدرت:

امروزه توسهه ی بسیاری از جرائم مرتکب شده در کسب وکار بخاطر سوء استفاده ی مدیران از قدرتشان است . متأسفانه برای بسیاری از مردم در اختیار داشتن قدرت مانند نوشیدن آب شور است.هرچه بیشترمی نوشند بیش تر تشنه می شوند.

غرور:

 

غروراساس وپایه ی همه ی اشتباهات بزرگ است .

 

فصل پنجم : فرصت های طلاییتان راتصرف کنید!

همه ی انسانها به دنبال فرصت طلایی هستند .به ویژه مردمان کسب وکار که که چشمان مشتاقی هم برای چنین موقعیت های دارند.

برای دستیابی به فرصت های طلایی ابتدا باید شخصیتی قوی را در خود پرورش داد در این صورت آمادگی رویارویی باچالش های اخلاقی مقابلتان رایافته اید .برای رسیدن به این هدف به توصیه های زیرعمل کنید.

•    درمقابل اعمال خود پاسخگو باشید.

•    نظم شخصی راپرورش دهید.

•    ازضعف های خودآگاه باشید

•    اولویت هاوارزش های خود رامنظم کنید

•    دراستفاده از سرمایه هادقت کنید

•    برای مردم ارزش قائل شویم

 

نتیجه گیری :«پیش به سوی قانون طلایی»

برای موفقیت دومسیر اساسی موجود است که هرکس باید یکی از آنها را انتخاب کند .این که طلا را انتخاب کنیم یا قانون طلایی را .بسیاری ازمردم طلا راانتخاب کرده وبه نظر می رسد که به هر چه زندگی می توانسته ارائه کنددست یافته اند اما مشاهدات میتواند گول زننده باشد.

درسال 1923گروهی از مردان درشیکاگو بایکدیگر دیداری داشتند درآن برهه از زمان آنان ثروتمند ترین وقدرتمندترین افراد روی زمین بودندآنهابه دنبال طلارفته وبه دستش آورده بودند درزیر فهرستی ازآنان وسرنوشتشان آورده شده است.

 

    چارلز شواب ـ رئیس بزرگترین شرکت خصوصی فولاد ـ با ورشکستگی از دنیارفت.

    آرتورکاتن ـ بزرگترین محتکر گندم ـ خارج ازکشوروآس وپاس ازدنیا رفت.

    ریچارد ویتنی ـ رئیس بورس نیویورک ـ درست پس ازرهایی اززندان سینگ سینگ

از دنیارفت.

    آلبرت فال ـ عضو کابینه ی رئیس جمهوری آمریکا ـ از زندان

آزاد شدودرخانه اش درگذشت.

    لئون فریزر ـ رئیس بانک اینترنشنال ستلمنت ـ خودکشی کرد.

    ایوارکروگرـ سرکرده بزرگترین انحصاردنیا ـ خودکشی کرد.

اغلب کسانی که به دنبال طلا می روند درراه کسب آن هر چیز مهم زندگی خود را در مقابل به معامله می گذارند .سپس حتی منفعت حاصله را هم می بازند در عین حال که موفقیتهای کوتاه مدت ممکن است  نصیب افرادی با تمایل "مالکیت مهمتر از هر چیز "شود ولی میتوان بانگاه به سال های بعد زندگیشان  کیفیت زندگی آنان را اندازه گیری نمود.

بین جویندگان طلا وآنهایی که بدنبال قانون طلایی هستند یک دنیا تفاوت وجود دارد:

«آن هایی که به دنبال طلا می گردند   »                                    

 

می پرسند،چه کارمی توانی برای من بکنی

 

تصمیمات ساده اتخاذ می کنند

 

خانواده رافدای مال ومنال می کنند

 

به توسعه عقل برای اعمالشان می پردازند

 

طرزتفکر«من ارجحم»دارند

 

میزان پولشان اهمیت دارد

 

اساس ارزش هایشان برمیزان ثروتشان استواراست

 

 

«آنهایی که به دنبال قانون طلایی هستند»

 

می پرسند،چه کارمی توانم برای شمابکنم

 

تصمیمات ممتازاتخاذ می کنند

 

مال ومنال رافدای خانواده می کنند

 

به توسعه ارتباطات بااعمالشان می پردازند

 

طرزفکر«دیگران ارجحند»دارند

 

تعداددوستانشان اهمیت دارد

 

اساس ثروتشان برارزش هایشان

استواراست

 

در ملاقات با کسانی که قانون طلایی رابرگزیده اند می توان ازنوع برخوردشان بامردم ونحوه ی زندگی شان به نوع این انتخاب پی برد.

زندگی با قانون طلایی نتیجه فوق العاده ای دارد در واقع مردمی که در جستجوی طلا هستند اگر خوشبخت باشند به رضایت مادی می رسند.اما در مقابل پویندگان قانون طلایی ، نه تنها امکان بدست آوردن مال را دارند بلکه به ارزشی دست می یابند که کیفی است وپول قادر به  تهیه آن نیست .مردمی که باقانون طلایی زیست می کنند امکان بدست آوردن آن ارزش ها رابرای خود فراهم می کنند.