اخلاق و تربیت در رسانه

اخلاق و تربیت در رسانه

جایگاه خطیر تلویزیون

سید ستار مهدی زاده - پیشوائی

درآمد

ارتباط فرزندان با والدین و ارزیابی نقش برنامه‏های تلویزیونی در این مورد، موضوع اصلی این نوشتار است که پس از تبیین جایگاه خطیر تلویزیون، به اثرگذاری آن در خانواده اشاره و آن گاه جایگاه والدین در آموزه‏های اسلامی باز کاویده می‏شود. در ادامه بیان می‏شود که تحکیم روابط خانوادگی چه آثار مثبتی دارد و تزلزل و سستی این رابطه چه پی‏آمدهایی دارد.

جایگاه خطیر تلویزیون

شکی نیست که رسانه گسترده‏ای همچون تلویزیون در فرهنگ‏سازی جایگاه بسیار برجسته‏ای دارد و شاید در برهه کنونی، نقش تلویزیون در فرهنگ‏سازی یا تغییر فرهنگ بی‏بدیل باشد.

دست‏یابی تلویزیون به چنین نقش چند جانبه‏ای در خانواده به چند عامل بستگی دارد.

تلویزیون در کنار پدر و مادر و فرزند، فرد چهارم خانواده است. از نظر آگاهی رسانی و راهنمایی چندجانبه، مهم‏ترین و نزدیک‏ترین و سریع‏ترین ابزار کسب و درک اطلاعات به شمار می‏رود. از نظر اثرگذاری، از چندین عامل تأثیرگذار در روان آدمی مانند: تصویر، صدا، تحرک، انگیزش احساسات، تنوع مطالب و تصاویر، هیجان‏انگیزی و...برخوردار است.

 

بنابراین، جایگاهی که تلویزیون در انتقال ارزش‏ها و پیام‏ها و تثبیت یا تغییر و تزلزل فرهنگ‏ها و ارزش پیدا کرده است، بسیار حساس و خطیر است و گستردگی استفاده از این ابزار، و داشتن مقبولیت گسترده نزد عموم مردم بر اهمیت موضوع می‏افزاید. پژوهش‏های متعدد نیز حساسیت خطیر و جایگاه مهم این رسانه را در تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگ‏سازی تأیید می‏کند.

تأثیر تلویزیون بر خانواده

 

گذشته از تأثیرگذاری عمومی و اجتماعی این رسانه، خانواده و نسل جوان از اثرپذیری بیشتری نسبت به این رسانه برخوردارند. بنا بر گزارش پژوهشگران، در بسیاری از خانه‏ها،اتومبیل، تلفن، فریزر و...وجود ندارد، ولی یک دستگاه تلویزیون حضور دارد که هم حس بینایی و هم حس شنوایی را به کار می‏گیرد و تأثیرگذاری آن تا آن جاست که روان‏شناسان پس از خانواده و مدرسه، آن را یکی از ارکان تربیتی و عامل جهت‏دهنده به علایق و نگرش‏های کودکان و نوجوانان دانسته‏اند.

 

مطلب دیگر این است که جایگاه تلویزیون در جوامع غربی و تعریف و تبیین آن جایگاه با تعریف موقعیت تلویزیون در کشور اسلامی ایران تفاوت جدی دارد.

 

تلویزیون جمهوری اسلامی از نظر اهداف و رسالتی که بر عهده دارد، با جهت حرکت و مبانی این رسانه در جوامع غربی بسیار متفاوت است. وظیفه تلویزیون به عنوان رسانه جمعی در جامعه اسلامی، ترویج، تثبیت و تعمیق ارزش‏ها و باورهای دینی، تبدیل آنها به هنجارهای عمومی، ترسیم جامعه آرمانی اسلامی، زمینه‏سازی برای هر چه نزدیک‏تر شدن به آن و نیز ارائه ایده‏آل‏ها و مطلوب‏ها است.

 

با توجه به چنین نقشی، این پرسش مطرح می‏شود که تلویزیون به عنوان رسانه ملی و فرد چهارم خانواده، تا چه اندازه توانسته است ارزش‏های اسلامی و انسانی حاکم بر روابط فرزندان و والدین را تثبیت کند و به هنجارسازی آداب و رسوم پذیرفته شده در نسل جوان بپردازد. احترام و خدمت به پدر و مادر، پرهیز از نگاه تند، سخن‏های پرخاش‏گونه و حتی شیوه نشستن، راه رفتن و... در آموزه‏های تربیتی اسلام مورد توجه قرار گرفته و این آموزه‏ها در بستر خانواده‏های سنتی ایرانی نهادینه شده است. در این عصر، وظیفه خطیر مدیران، برنامه‏سازان و تهیه‏کنندگان رسانه ملی آن است که در تثبیت و انتقال این ارزش‏ها به نسل‏های جدید نقشی مثبت ایفا کنند.

آثار تحکیم رابطه والدین و فرزند

 

اگر رابطه والدین و فرزندان بر اساس دستورات اخلاقی اسلام استوار گردد، آثار مطلوبی در پی خواهد داشت:

 

1. محبت،نیاز طبیعی و فطری هر کودکی است و انسان همان‏گونه که به شیر نیاز دارد،از محبت بی‏نیاز نخواهد بود. این نیاز از کانون طبیعی و خدادادی آن؛ یعنی والدین است که نیاز عاطفی را رفع می‏کند و کمال روحی و سلامت روانی فرزند را ضمانت.

 

هرگونه ایجاد تزلزل در روابط والدین و فرزند، به محرومیت فرزندان از این آبشار رحمت الهی و کانون حرارت‏بخش روحانی می‏انجامد و آثار مخرب روانی آن در شکل پدیده‏هایی به نام عقده‏های روانی و دیگر مشکلات روحی، خود را در کوتاه‏مدت یا درازمدت نشان می‏دهند که گاه ناهنجاری‏های اجتماعی را پدید می‏آورند. به عنوان نمونه، «بر اساس جدیدترین آمار، 75 درصد از دانش‏آموزان آمریکایی، مواد مخدر مصرف می‏کنند و جوانان، 85 درصد از بیماران روانی را در این کشور تشکیل می‏دهند».

 

آری، «خلأ عاطفی در زندگی انسان را با هیچ چیز دیگر نمی‏توان جبران کرد. و بی‏تردید، یکی از مهم‏ترین نقش‏های خانواده، پرورش عاطفی کودکان است که برای آن جایگزین نمی‏توان یافت». مهر و محبت در ساختن شخصیت انسان نقش اساسی دارد. «اگر کودک گرفتار کمبود محبت مادری شد، عواطف انسانی رشد نمی‏کند و انسانی خشن و بی‏رحم می‏شود و اگر فرصت پیدا کند شکنجه‏گر و جلاد خواهد شد».

 

این نیاز همیشگی است که در هر سنی، رنگ خاصی به خود می‏گیرد. «اول بچه از آغوش مادر، محبت را می‏گیرد. در دوران دبستان از هم‏بازی‏ها و معلم و در دوران راهنمایی، از رفیق‏ها، کمبود محبت خود را وام می‏گیرد. پس از تشکیل خانواده، از همسرش نیاز خود را رفع می‏کند و پس از ورود به جامعه، از عواطف عمومی و اقبال اجتماعی ارضا می‏شود.

 

در نهایت، با منبع سرشار عشق و محبت آشنا می‏شود و در صورت پیدا کردن درک عمیق و لیاقت، جهت دل را رو به سوی کانون اصلی محبت می‏کند و با اتصال به منبع لایزال الهی، آرامش حقیقی را به دست می‏آورد و خود را برای همیشه به منبع رحمت و دریای بی‏پایان رحمت خدا متصل می‏کند».

 

ایجاد تزلزل در روابط خانوادگی میان والدین و فرزند در هر مرحله، آثار خاص آن دوران را در پی خواهد داشت؛ چون نیاز به محبت خانوادگی همیشه به شکلی خاص لازم است و خانواده برای انسان سرچشمه زلال محبتی است که در هیچ اجتماع کوچک و بزرگی نظیر آن را نمی‏توان یافت.

 

2.زیست معرفت مدارانه: اگر کسی عقل سلیم داشته باشد، خواهد دید که هر کاری در مقابل تلاش‏های طاقت‏فرسای مادر و پدر اندک است.

 

البته وقتی اکسیر عشق و محبت را به این خدمات طاقت‏فرسای طولانی اضافه کنیم، درخواهیم یافت که هیچ نوع سپاس‏گزاری، آن خدمات شایان را جبران نمی‏کند. چاره‏ای نیست جز این که بر اساس معرفت عمیق، همواره خود را مدیون و مرهون والدین بدانیم و به حکم معرفت، رابطه تکریم‏آمیز و پراحترام را با والدین حفظ کنیم. توجه و انگیزش حس معرفت‏آمیز مخاطب در رسانه‏ها باید هدف مهم برنامه‏سازان باشد؛ یعنی در تهیه برنامه‏ها و نوشتن متن فیلم‏نامه‏ها باید به عنصر زیستن بر پایه معرفت و قدرشناسی نسبت به والدین تأکید گردد.

 

قرآن نیز در پی القای همین مطلب می‏فرماید:

 

وَ وَصَّیْنَا اْلإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ. (لقمان: 14)

 

به انسان درباره والدینش سفارش کردیم. مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی، و از شیر بازگرفتنش در دو سال است که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت به سوی من است.

 

معرفت پایه سپاس‏گزاری است. این آیه، با یادآوری تلاش‏ها و سستی‏های دوران بارداری و شیردهی مادر، این معرفت را برمی‏انگیزاند و به شکرگزاری خدا و پدر و مادر دستور می‏دهد. در اینجا نیز بی‏هیچ واسطه و شرطی، شکر از خدا و از پدر و مادر با یک دستور، کلمه امری «أُشْکُر» طلب شده است که خود تأکید دیگری است بر جایگاه والدین در قرآن. هیچ شأنی و مقامی در قرآن چنین منزلتی را ندارد، نه پرهیزکاران، نه راست‏گویان.

 

هیچ مقامی جز پدر و مادر شایستگی هم‏نشینی در کنار نام خدا و قدردانی و اطاعت و احسانی در کنار نام خدا هم پایه او را ندارند.پس باید این موضوع را بر پایه معرفتی استوار ساخت و هدف از تهیه و انتقال معارف در این موضوع، آفرینش و پرورش معرفت فرزندان در دوره‏های سنی مختلف نسبت به پدر و مادر است تا حس سپاس‏گزاری، احسان و خدمت در آنان بر پایه محکم معرفت رشد کند. در همین جا لازم است نگرش طلبکارانه‏ای که گاه در نسل جوان نسبت به پدر و مادر دیده می‏شود، به چنین بینش عمیقی تبدیل شود و این یکی از رسالت‏های رسانه ملی است.

 

3. تکمیل عبودیت؛ اگر در خانواده‏ها رابطه فرزند و پدر و مادر استحکام یابد و فرزندان وظایف الهی خود را در قبال والدین با راهنمایی رسانه‏های جمعی و دیگر ابزار یاد گیرند و انجام دهند، یکی از مهم‏ترین دستورهای الهی و صورتی از عبودیت در کانون خانواده محقق خواهد شد.

 

از آنجا که انتقال فرهنگ و ارزش از طریق والدین از مهم‏ترین و اساسی‏ترین راهکارهای ادامه و حیات فرهنگ اسلامی است، اگر در سایه رابطه محکم میان فرزند و والدین، میزان پیروی و طاعت‏پذیری فرزند از پدر و مادر افزایش یابد، انتقال ارزش‏ها با سرعت و سلامت کمی و کیفی صورت خواهد گرفت. این همان امری است که در صورت تحقق، از گسست نسل‏ها جلوگیری خواهد کرد.

 

اگر فرزند در سایه حرف‏شنوی از بزرگان خانواده و فامیل، به نماز، روزه و آداب مذهبی و عرفی پای‏بند باشد،با استفاده از ابزارهای پیشرفته کنونی شاید بیش از والدین خود در راه دین‏داری بکوشد و از نظر ارزشی و مذهبی تأثیر بیشتری در خانواده بگذارد. اگر هم ارتباط میان والدین و فرزند تیره گردد و رسانه جمعی به این امر دامن زند، باعث تزلزل یا تضعیف این ارتباط می‏شود. پس تحکیم رابطه حرف‏شنوی و اطاعت پذیری از والدین پایه مهمی است که می‏تواند آثار به مراتب مبارک و گسترده‏ای در جامعه و کانون خانواده بر جای بگذارد.

 

از این رو، یکی از اهداف برنامه‏سازان باید تلاش برای واداشتن جوانان به اطاعت و حرف‏شنوی از والدین و روشنگر این نکته باشد که غرور ناشی از سواد سطحی نباید ما را از تجربه‏های باارزش‏تر از علم والدین و از ارزش‏های آنان بی‏نیاز کند. آنچه در این زمان به اطاعت‏پذیری فرزندان از والدین خدشه وارد می‏سازد، پرداختن بیش از حد به مسئله فاصله میان دو نسل است. معمولاً در برنامه‏ها، نسل گذشته با انبوهی از خرافه‏ها و باید و نبایدهای غیرضروری و ملال‏آور معرفی می‏شوند که به تنفر و انزجار نسل جوان و متجددطلب می‏انجامد. این‏گونه تصویرها بدون پردازش و فرق گذاشتن چنان باورهای خوب و بد و سنت‏های پسندیده و ناپسند گذشتگان، همه را در ذهن مخاطب امری منفی جلوه می‏دهد و تقویت حس انتقاد نسل جوان به نسل گذشته‏اش را در پی دارد. ادامه یافتن چنین امری، جوان ما را از هویت فرهنگی و تاریخی خود دور و او را از یگانه عامل پیوند با گذشته‏اش جدا می‏سازد.

 

4.الگوگیری؛ یکی از پی‏آمدهای رابطه سالم و بلکه عاشقانه خانوادگی، الگوگیری جوانان از والدین است. اگر رابطه محترمانه و مشتاقانه میان پدر و پسر یا مادر و دختر برقرار باشد، فرزند، ارزش‏ها، نگرش‏ها و کنش‏هایش را با اسوه خود هم‏سو و هم‏رنگ خواهد کرد. همچنین اگر رسانه در ایفای نقش خود صحیح عمل کند، باید بتواند والدین را اولین قهرمانان پیروز و فرشتگان مهر و محبت و حمایت الهی برای فرزندان معرفی کند و تمام توجه فرزندان را متوجه پدر و مادر سازد.

 

وانگهی باید از پدر و مادر ایده‏آل تعریف صحیح ارائه دهد، نه تعریف اسطوره‏ای و خیال‏آمیز و مبالغه شده. رسانه باید با برجسته کردن ارزش‏ها و دغدغه‏های مطلوب والدین، فرزندان را متوجه آن نکته‏ها سازد و به ادای حقوق و قدردانی از آن تشویق کند. باید این اعتقاد را در فرزند ایجاد کرد که هر پدر و مادری، عاشقانه به صلاح و خوشبختی فرزندشان می‏اندیشند.

 

حتی برخی سختگیری‏ها و مخالفت‏های استادانه آنها با احساسات سطحی فرزندان به خاطر اختلاف مرتبه درک این دو است. پدر و مادر معمولاً بر پایه‏های صحیح عقلانی حاصل از سال‏ها تجربه، افق‏های دوردست را می‏کاوند. آنان بنا به دلایلی که شاید حتی برای فرزند قابل درک نبوده قابل بیان و استدلال نیز نباشد و آنها به کمک تجربه و نگاه در چهره و چشم قابل حدس و دریافت است، چنین می‏کنند.

 

افزون بر آن، باید این نکته را به مخاطب رسانه منتقل کرد که اساسا هیچ فردی صلاحیت و جایگاهی مورد اطمینان‏تر و شایسته‏تر از والدین برای دل‏سوزی جوانان ندارند و هر نغمه‏ای با این ادعا، بی‏دلیل است. فرزند جزئی از حقیقت والدین و ثمره وجود آنها و میوه آمال آنهاست و تنها دغدغه والدین، صلاح اوست.

 

البته ممکن است که برخی والدین در ارزیابی صلاح فرزند خود با معیار ناصحیح، مسائل را بسنجند، ولی این عامل نباید چنان در برنامه‏ها موج بزند که در درازمدت، موج بدبینی به والدین را در نسل جوان بیافریند؛ کاری که در مورد مخالفت پدران با فرزندان در امر ازدواج، در فیلم‏ها دیده می‏شود.

 

5.حمایت والدین؛ حمایت مادی، معنوی و عاطفی و هر بعدی که حمایت واقعی را در بر داشته باشد و هر عمقی که برای آن بتوان تصور کرد، در حمایت بی‏دریغ و نامحدود والدین موجود است. اگر رابطه سالم میان والدین و فرزند برقرار باشد، در بحران‏های زندگی تنها والدین هستند که با همه توان روحی و جسمی و مالی خود، به حمایت فرزند بر می‏خیزند. چنین حمایتی را در عمیق‏ترین دوستی‏ها نیز به ندرت می‏توان جست و هیچ کانون دیگری تا این حد از انرژی خالص و بی‏دریغ،سرشار نیست. این سرمایه بدیل ندارد، گویی خدا این موهبت را بی‏واسطه از رحمت خود جدا کرده و فقط به کانون گرم خانواده‏های پاک عطا کرده است.

 

اگر در اثر کوتاهی رسانه جمعی این مسائل ثبات خود را کم‏کم از دست بدهد یا کم‏رنگ گردد یا در اثر سهل‏انگاری، به این روابط خدشه وارد شود، آن را نمی‏توان جبران کرد. سستی رابطه فرزند با پدر و مادر، سکه دورویی است که روی دیگر آن، عقوق و قطع رحم است و از آثار عقوق والدین و قطع رحم، نزدیک ساختن نابودی (تُعَجِّلُ الفناء)، خالی شدن آبادی‏ها (تخلی الدّیار) نزدیک شدن اجل‏ها (تقرب الآجال) و افتادن اموال در دست اشرار است.

 

در مقابل آن، صله رحم و بِرّ به والدین مایه قدرتمند شدن، پشتوانه پیدا کردن، و برخورداری از حمایت عاطفی، معنوی و مادی است. امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود:

 

لن یرغب المرء عن عشیرته و ان کان ذامال و ولد و عن مودتهم و کرامتهم و دفاعهم بأیدیهم و السنتهم، هم أشد الناس حیطة من ورائه و أعطفهم علیه و ألمهم لشعثه، ان أصابته مصیبة أو نزل به بعض مکاره الامور و من یقبض یده عن عشیرته فانما یقبض عنهم یدا واحدة و تقبض عنه منهم أیدی کثیرة و من یلن حاشیته یعرف صدیقه من المودة...

 

با مروری بسیار کوتاه و گذرا به برخی از سریال‏های پخش شده از صدا و سیما، فاصله وضعیت موجود تا وضعیت مطلوب و آنچه در آموزه‏های تربیتی و اخلاقی اسلام نسبت به پدر و مادر سفارش شده است، مشخص می‏شود.

 

 

راهکارها

 

راهکارهای زیر برای ارائه تصویر مطلوب از والدین در سریال‏ها و مجموعه‏های تلویزیونی پیشنهاد می‏شود:

 

1. استفاده از والدینی که فیزیک چهره آنان، مطلوب و دوست‏داشتنی است و از نمایش چهره‏هایی که حس نفرت و انزجار را در مخاطب به‏وجود می‏آورد، در نقش والدین خودداری شود.

 

2. از آنجا که در بیشتر سریال‏ها، بخشی از سریال به عملکرد منفی شخص یا اشخاص اختصاص دارد و نهایتا از گذشته خود پشیمان می‏شوند یا عقوبت عمل خود را به شکل واقعی یا نمادین می‏بینند، پیشنهاد می‏شود:

 

الف: در منفی نشان دادن چهره والدین مبالغه نشود.

 

ب: حجم سکانس‏هایی که در آن والدین دارای رفتار و عملکرد منفی هستند، کم باشد و پس از متوجه شدن زشتی رفتار خود و اصلاح آن، سکانس‏هایی از آنها نشان داده شود که در صدد جبران گذشته هستند. در واقع، اگر پشیمانی از گذشته فقط در سکانس آخر نمایش داده شود، تأثیر سکانس‏های پیشین هیچ گاه از بین نخواهد رفت.

 

3. اگر والدین در سریال دارای شخصیت منفی هستند، فرزندان همچنان رفتار صحیح خود را با آنها همچنان حفظ کنند؛ زیرا بر اساس روایتی از امام باقر علیه‏السلام نقل شده است که «از نیکی به پدر و مادر نمی‏شود تخلف کرد، چه درست‏کار باشند یا نباشند...

 

اتفاقا نقطه تأثیرگذاری آن جایی است که والدین دارای شخصیت منفی مورد احترام و تکریم فرزندان باشند و به عبارتی دیگر، در چنین وضعیتی، شیوه اعتراض فرزندان به والدین باید در قالبی مناسب صورت گیرد؛ زیرا تکریم والدینی که شخصیتی مثبت و عملکردی صحیح دارند؛ طبیعی جلوه می‏کند و تأثیرگذاری کمتری دارد.

 

4. بیشتر والدین در جامعه ما دلسوز و خیرخواه هستند و والدینی که فرزندانشان را به اعمال خلاف وادار می‏کنند، درصد کمی از افراد جامعه را تشکیل می‏دهند. پس شایسته است والدین دسته دوم کمتر قهرمان اصلی سریال‏ها قرار گیرند.

 

5. شیوه صدا کردن والدین همراه با احترام و حفظ حرمت باشد.

 

6. از جوانانی که خوش چهره، تحصیل‏کرده و دارای نقش مثبت هستند، در سریال‏ها برای نشان‏دادن رابطه صحیح و اسلامی با والدین استفاده شود. بیشتر دیده می‏شود که جوانان فقیر و دارای تحصیلات پایین، حرمت والدین را حفظ می‏کنند.

 

7. والدین در امر ازدواج فرزندانشان نقش اصلی داشته باشند؛ یعنی حتی اگر جوان قهرمان سریال، همسر آینده‏اش را خود انتخاب کرده است، والدین در انجام این ازدواج و فراهم‏آوردن مقدمات آن نقش جدی داشته باشند.

 

8. اصولاً در سریال‏هایی که نقش‏های اصلی آن را نوجوانان یا جوانان ایفا می‏کنند، والدین حضور داشته باشند.

 

9. جوانی که در فیلم، حرمت والدینش را حفظ می‏کند، به واسطه همین عمل مورد احترام و تکریم دیگران قرار گیرد و در مقابل، اگر با والدینش رفتار مناسبی ندارد، اطرافیان به گونه‏ای این مسئله را به او تذکر دهند. نقل شده است که «روزی پیامبر در مجلسی نشسته بود که خواهر رضاعی حضرت وارد شد. حضرت به او احترام شایانی کرد و با دیدن او خوشحال شد و زیراندازی برای او قرار داد که بر او بنشیند. پس با او مشغول صحبت شد؛ آن دختر رفت و کمی بعد برادر رضاعی حضرت، (برادر دختر) وارد شد، ولی پیامبر آن احترام را برای او انجام نداد. یکی از حاضران پرسید: یا رسول الله! علت این اختلاف چه بود، در حالی که این شخص مرد است؟ پیامبر فرمود: علت این بود که آن دختر به پدر و مادر بیشتر احترام می‏گذارد».

 

10. از شیوه‏ها و الگوی زندگی غربی استفاده نشود. در این مورد پیشنهاد می‏شود:

 

الف: رابطه عاطفی و محبت‏آمیز میان والدین و فرزندان پررنگ و تأثیرگذار به تصویر کشیده شود. پیامبر فرمود: «نگاه محبت‏آمیز به روی پدر و مادر عبادت است و در پیشگاه الهی استحقاق پاداش دارد».

 

ب: با توجه به اینکه استقلال فرزندان در زندگی به ویژه دختران پیش از ازدواج در جامعه ایرانی پذیرفته نیست، از این الگو استفاده نشود.

 

11. تا آنجا که امکان دارد از الگوی سنتی خانواده؛ یعنی از وجود پدربزرگ و مادربزرگ در خانواده استفاده شود.

 

12.از یک مشاور تربیتی به عنوان ناظر کیفی در طول ساخت مجموعه استفاده شود تا با نظارت جدی، سریال را سکانس به سکانس از نظر آثار تربیتی ارزیابی کند.

 

به عنوان یک پیشنهاد کلی باید گفت که بهترین راه‏حل، نگاه مثبت به روابط فرزندان و برجسته‏کردن و به تصویر کشیدن خوبی‏ها و ایثارگری‏ها و پرهیز از به تصویر کشیدن بدی‏ها و بدرفتاری‏ها است.

منبع: مدیر یار