برندسازي شخصي براي درونگراها
مترجمين: مهدي احمدي ندوشن-عليرضا احمدي ندوشن
تازه سخنراني در يك شركت پيشرو در تكنولوژي را تمام كرده بودم که فردی نزدیک آمد و گفت:
«من ایدههای شما را در مورد برند شخصی دوست داشتم ومي توانم ببينم كه چقدر عملكرد خوبي دارند، اما بيشتر این ویژگیها براي من کارآمد نيستند، چون من انساني درونگرا هستم، آيا كار ديگري هست كه بتوانم انجام بدهم؟ اما مسالهاي كه او نميدانست اين بود كه خود من نیز همانند نيمي از مردم (تخمينی) انسانی درونگرا هستم.
اين تصور نادرست كه تمام افراد درونگرا، خجالتی هستند و برعکس، کاملا رواج دارد، در حالی که آنها دو پدیده بسیار متفاوت هستند. نویسنده و کارشناس درونگرایی «سوزان كين» کمرویی را «ترس از قضاوت منفی» تعريف كرده و در مقابل از نظر او درونگرایی «ترجيح دادن محیط آرام، با حداقل هيجان است.»
من واقعا سخنرانی در جمعیت را دوست دارم (در آن روز، 180 نفر در اتاق حضور داشتند و 325 نفر هم بهصورت آنلاين سخنراني را دنبال ميكردند)؛ اما بهطور مسلم، من بهطور تجربي آموختهام كه براي يادگيري نياز به محيطي آرام دارم.
برگزارکنندگان کنفرانس و شرکتکنندگان اغلب از شما ميخواهند تا آنها را برای صرف شام يا برای بعد از آن همراهی كنيد. بهطور عقلانی، آن یک بازي برنده-برنده است: آنها بهخاطر ارتباط مستقيم با شما مزايايي به دست ميآورند و شما هم قادر به ايجاد ارتباطات هيجانانگيز تجاري هستيد و همچنين ميتوانيد مطالبي را ياد بگيريد كه صحبتهاي شما را تخصصي تر كند. بهخاطر وجود اين دلايل خوب، من اغلب به اين درخواستها پاسخ مثبت ميدهم، اما در ضمن به محدوديتهاي خود هم توجه ميكنم: من دائما در سفرم، يا ممكن است در آن روز برنامه شلوغي داشته يا نياز به خواب داشته باشم، در اين مواقع بهتر است كه پيشنهاد را رد كنم. مانند یک ماشین که نیاز به تعويض روغن دورهاي دارد، من هم بايد در محيطي آرام وتنها به بازسازي خود بپردازم.
این مساله صحيح است که بسیاری از بهترین راههاي ايجاد برند شخصي، اختصاصا براي برون گراها تعريف شده است. مانند داشتن موقعيت رهبري در فعاليتهاي حرفه اي، ستاره جلسات، يا سخنگوي اجتماعي بودن. (تمامي اين موارد منتهي به گسترش ارتباطات اجتماعي ميشود.)
با گذشت زمان، من یاد گرفتهام «چه كاري را چه زمانی انجام دهم» و زمان خود را مدیریت کنم، اما برای بسیاری از افراد درونگرا، ايجاد اين تعادل امري دشوار است. یک مدیر اجرایی در یک شرکت مشاوره بزرگ يك بار از من پرسید که چگونه او میتواند در معاملاتش با دیگران خود واقعيش باشد، با توجه به اينكه هنگام حضور در اجتماع ناراحت و معذب بود. او نگران بود كه در ارتباط با ديگران مجبور شود لبخند مصنوعي بزند و چهرهاي غيراجتماعي داشته باشد؛ اما من هنوز معتقدم كه ما ميتوانيم خود واقعيمان باشيم، ارتباط ايجاد كنيم و تصوير شخصي خود را توسعه دهيم، در حالي كه بر خلاف طبيعت ذاتي مان (درونگرا بودن) حركت نكرده باشيم.
رسانههای اجتماعی در واقع براي درونگراها - كه محيط آرام را ترجيح ميدهند- خود يك مزيت است. با استفاده از یک وبلاگ شما ميتوانيد از زمان خود به خوبي استفاده كنيد، افكار خود رابيان كنيد و در تعامل واقعي با سايرين قرار بگيريد. در حالی که برونگراها در مهمانيها مشغول تجارت كردن هستند، شما ميتوانيد يك برند شخصي جهاني براساس قدرت افكارتان بسازيد.
در مرحله بعد، با کمی برنامه و تلاش، شما میتوانید به فردي كه ارتباط برقرار ميكند، تبديل شويد. یکی از دوستان من قبلا در یک بیمارستان تحقیقاتی بزرگ كار ميكرد که داراي بخشها و كارمندان بسيار زيادي بود. او فردی درونگرا بود؛ اما به خود یک تعهد ساده داده بود: هر هفته، از يكي از همکارانش دعوت ميكرد تا با هم ناهار بخورند و حتي اگر بهطور طبيعي موقعيت پیشنهاد دعوت به ناهار بهوجود نميآمد، در مورد تعهدش با آنها صحبت ميكرد و اغلب آنها نیز مشتاق براي پيوستن به او بودند. به این ترتیب بعد از گذشت چند ماه او شبكهاي قدرتمند از دوستان در داخل اداره داشت.
درونگرایان همچنين از نشانههاي زيركانه براي ايجاد برندسازي شخصي استفاده ميكنند. همانطور كه روبرت كالديني هنگامي كه با او براي كتابم «نوسازي خود» مصاحبه ميكردم، به من گفت: قراردادن تقديرنامهها يا جوايز دريافت شده بر ديوارهاي اتاق كار ميتواند مهارتهاي شما را بهتر به ديگران نشان دهد. (كالويني تاثير زياد اين توصيه را در بيمارستان آريزونا مشاهده كرد. مقبوليت افراد بلافاصله پس ازنصب جوايز و تقديرنامهها 32 درصد بالا رفت.)
در نهایت، از اوقات فراغت بهترين استفاده را ببريد. شما بهعنوان يك درونگرا به زماني براي تفكر نياز داريد؛ بنابراين همان طوري كه برونگراها بعد از كار با همكارانشان صحبت ميكنند، شما هم ميتوانيد با مطالعه مجلات تخصصي حوزه مورد علاقه خود يا تفكر خلاقانه در مورد شركت و دوره كاريتان، فردي مولد و خلاق باشيد. (درونگراها اغلب هنگام تفكر شخصي بهترين خود را تصور ميکنند، همان طوري كه پروفسورفرانسسكا جينو از دانشگاه هاروارد تفكر شخصي را بهجاي حضور در جلسات طوفان مغزي كاري توصيه ميكند.)
در تصور عوام، برند شخصی اغلب با نمايش پرقدرت و فعاليت زياد گره خورده است؛ اما گاهی اوقات راههاي بهتري هم براي معرفي خود وشهرت تان وجود دارد. واكنش نشان دهيد و متفكر باشيد در مورد اينكه چگونه میخواهيد دیده شويد. پس از آن براساس آنچه تصور کردهاید و روابط بين فرديتان زندگی کنيد. اين امر یک راه قدرتمند برای اطمینان از اين است كه شما بهعنوان رهبر همانطوري كه هستيد، دیده ميشويد.
روزنامه دنیای اقتصاد
Dorie Clark
مترجمين: مهدي احمدي ندوشن-عليرضا احمدي ندوشن
منبع: HBR